نوروز 1391 از گردان حنظله می دانی ؟؟؟ اگر آری چقدر؟ در داخل یکی از کانال ها محاصره شدند وبا تشنگی مفرط ، با آتش مستقیم دشمن به شهادت رسیدند . در آن موقعیت عراقی ها با بلند گو از بچه ها می خواستند که تسلیم شوند ، ولی در جواب با آخرین رمق صدای الله اکبر می شنیدند . ساعتهای آخر مقاومت بچه ها در کانال ، بیسیم چی گردان حنظله حاج همت را خواست . حاجی آمد پای بیسیم و گوشی را بدست گرفت . صدای ضعیف و پر از خش خش را از آن سوی خط شنیدیم که می گوید: فلانی رفت ، فلانی هم رفت . باطری بیسیم دارد تمام می شود .عراقی ها عن غریب مارا خلاص می کنند .من هم خداحافظی می کنم .حاج همت که قادر به شکستن محاصره ی تیپ های تازه نفس دشمن نبود ، همان طور که به پهنای صورت اشک می ریخت ،گفت :بیسیم را قطع نکن...حرف بزن. هرچه دوست داری بگو اما تماس خودت را قطع نکن . صدای بیسیم چی را شنیدم که می گفت : سلام مارا به امام مان برسانید .از قول ما به امام بگویید همانطور که فرموده بود ، حسین وار مقاومت کردیم وتا نفر آخر جنگیدیم .
کلیدواژه ها:
[ دوشنبه 91/4/5 ] [ 12:6 صبح ] [ سید رسول سید حسینی (81) ]
|
||